دل پدید آمد و دلدار به آن غم بخشید
بهترین داد اگر مِهرِ دو عالَم بخشید
سُفره ای بود که نان بود و در آن آب نبود
برکتی اشک اگر داشت به آدم بخشید
بر سَرِ نیزه غزلخوانی قرآن گُل کرد
درس صد معجزه بر کودک مریم بخشید
از سَرِ سُفره ی او بُرد به قدِّ وُسعش
نقص، ظرفیتمان بود اگر کَم بخشید
مثلا خواهری از مکتب پیغمبر ساخت...
به شهیدان خودش خطّ مقدم بخشید
خوش به حال من و تو گریه کنانش شده ایم
هیئتی داد به ما, روضه و پرچم بخشید
غزلِ بی سر ما قطعه ای از کرب و بلاست
آن که سر داد و پسَر داد, مُحرّم بخشید
میثم رنجبر- بابل
نشانی شاعر:
http://www.dandandard.blogfa.com/
برچسب ها : شعر آیینی، شعر عاشورایی ,
توسط : مهران رنجبر(مهاجر) تاریخ : یکشنبه 93/10/7
دیدگاه()